اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: سه
چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره مندى او
از نعمتها مىشود: طول دادن ركوع و سجده در نماز، زياد نشستن بر سر
سفرهاىی كه در آن ديگران را اطعام مىكند و خوش رفتارى با خانواده.
متن حدیث:
ثَلاثَةٌ اِن يَعلَمُهنَّ المُؤمِنُ كانَت زيادَةً فى عُمُرِهِ وَ بَقاءَ
النِّعمَةِ عَلَيهِ: تَطويلُهُ فى رُكوعِهِ وَ سجودِهِ فى صلاتِهِ وَ
تَطويلُهُ لِجلوسِهِ عَلى طَعامِهِ اِذا اَطعَمَ عَلى مائِدَتِهِ وَ
اصطِناعُهُ المَعروفَ اِلى اَهلِهِ؛
بسم الله الرحمن الرحیم
امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند :
* کینه توز ، ناآرامترینِ مردمان است.
* هركه زياد بخوابد ، خوابهاى پريشان بيند.
* الکافی - به
نقل از محمّد بن يحيى : زيان آنها براى شيعيان ناتوان (و آسيبپذير) ما
بيشتر از زيان سپاه يزيد براى حسين بن على عليهماالسلام و ياران اوست ؛
زيرا آنها جان و مال ايشان را گرفتند و اين علماى بدكردار ... در دل
شيعيان ناتوان ما شكّ و شبهه مىاندازند و گمراهشان مىكنند .
*
كمال الدين- به نقل از نسيم ، بانوى خدمتگزار امام عسكرى عليهالسلام:
يك شب پس از ميلاد صاحب الزمان عليهالسلام ، هنگامى كه در حضور وى
(امام زمان) رسيدم و نزد او عطسهاى كردم ، به من فرمود : «خدايت رحمت
كناد!» .
از اين دعا ، شادمان شدم . پس به من فرمود : «آيا به تو درباره عطسه ، مژدهاى ندهم؟» .
گفتم : چرا ، سرورم .
فرمود : «آن [به معناى] در امان بودن از مرگ تا سه روز است» .
38 ـ مسند الامام العسكرى ,ص 290.
39 ـ همان,ص 288
نام کتاب:
زندگانى حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
این قصه را علامه حلی در «کشف الیقین» نقل می کند. علامه می نویسد:
«ابن جوزى حنبلى مذهب، در كتاب تذكرة الخواص می گويد: عبد اللَّه بن مبارک،
يک سال به حج مى رفت و سال ديگر، در جنگ شركت مى نمود و اين عمل را مدت
پنجاه سال، ادامه داد.
در يكى از سال ها كه نوبت حج رفتنش بود، در حالى كه پانصد دينار به همراه
داشت، به بازار شتر فروشان رفت، تا شترى را براى سفر حج خريدارى نمايد. در
راه به خرابه اى رسيد و علويه اى را ديد كه مرغابى مُرده اى را گرفته و
بال و پر آن را پاک مى كرد!
عبد اللَّه گويد: به او گفتم: با اين مردار كه خوردن آن حرام است چه مى كنى؟
گفت: اى عبد اللَّه! از كارى كه به تو ارتباط ندارد پرسش مكن!
فورا در دلم چيزى گذشت كه نكند اين علويه به اين مردار نياز دارد، از اين
رو، سؤالم را تكرار نمودم. او گفت: عبداللَّه! اكنون كه اصرار دارى، ناچار،
رازم را براى تو بازگو مى كنم! من علويّه اى بى سرپرست هستم و چهار
دختر يتيم دارم، پدر آنها مدت كمى است كه از دنيا رفته است و امروز چهارمين
روز است كه ما همگى گرسنه ايم و مى دانى كه خوردن مردار در حال اضطرار
ايرادى ندارد، از اين رو اين مردار را برداشته ام تا غذايى براى آنها تهيه
كنم!
با شنيدن اين سخن دل عبدالله به درد آمد و مضطرب گشت! عبدالله گوید: به او
گفتم: چادرت را باز كن! او چادرش را باز كرد و من تمام دينارها را به دامن
او ريختم، و او از شرمندگى سر به زير افكند و به من نگاه نمى كرد، و من از
همان جا به خانه بازگشتم، در حالى كه احساس مى كردم خداوند اشتهاى حج را
از دلم برگرفته است!
پس از پايان زمان حج كه حاجيان مراجعت نمودند، به ديدن آنها رفتم و قبولى
اعمال آنها را از خدا مسألت نمودم. آنها نيز متقابلا قبولى حج مرا از خدا
خواسته و اضافه كردند كه ما تو را در فلان مكان [يعنى عرفات و منى و مشعر]
ديده ايم! من كه مى دانستم به حج نرفته ام، از سخنان آنان به فكر
فرورفتم كه معناى اين سخنانشان چيست؟
همان شب، رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را در خواب ديدم كه به
من فرمود: عبد اللَّه! شگفتى به خود راه مده! تو يكى از فرزندان ستمديده
مرا يارى نمودى، من نیز از خدا خواستم تا فرشته اى را به صورت تو خلق
نمايد و تا روز قيامت، هر ساله به نيابت تو، حج را انجام دهد! اكنون اگر
خواستى به حج برو و اگر نخواستى نرو! اما آن فرشته وظيفه خود را انجام
خواهد داد [و خداوند ثواب هر ساله حج را در نامه عملت خواهد نوشت]! *
---------------------
* كشف اليقين ص 486 ؛ تذكرة الخواص، ص 328
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
منبع